شروع بکار وبلاگ ثمینشروع بکار وبلاگ ثمین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

ژورنال دنیای نفیــــــــــس

مادر فرشته ای!

1390/8/6 22:31
نویسنده : ثمین
427 بازدید
اشتراک گذاری

مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت: "من خسته ام و دیگه دیروقته, می رم که بخوابم " مامان بلند شد, به آشپزخانه رفت ومشغول تهیه ساندویچ های ناهارفردا شد, سپس ظرف ها را شست, برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد, قفسه ها را مرتب کرد, شکرپاش را پرکرد, ظرف ها را خشک کرد و در کابینت قرار داد و کتری را برای صبحانه فردا ازآب پرکرد. بعدهمه لباس های کثیف رادرماشین لباسشویی ریخت, پیراهنی را اتوکرد و دکمه لباسی را دوخت اسباب بازی های روی زمین راجمع کرد و دفترچه تلفن را سرجایش درکشوی میز برگرداند. گلدان ها را آب داد, سطل آشغال اتاق را خالی کرد و حوله خیسی را روی بند انداخت. بعد ایستاد و خمیازه ای کشید کش وقوسی به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد, کنار میزایستاد و یادداشتی برای معلم نوشت, مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت. بعد کارت تبرکی را برای تولد یکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت, آدرس را روی آن نوشت و تمبر چسباند; مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و هردورا درنزدیکی کیف خودقرارداد. سپس دندان هایش رامسواک زد. باباگفت: "فکرکردم گفتی داری می ری بخوابی" و مامان گفت: "درست شنیدی دارم میرم." سپس چراغ حیاط راروشن کردودرها را بست.پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد, چراغ ها راخاموش کرد, لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت, جوراب های کثیف را درسبد انداخت, با یکی از بچه ها که هنوز بیداربودو تکالیفش را انجام می داد گپی زد, ساعت را برای صبح کوک کرد, لباس های شسته را پهن کرد, جا کفشی را مرتب کردو شش چیز دیگررا به فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد, اضافه کرد. سپس به دعا و نیایش نشست.
درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کردو بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد  گفت: "من میرم بخوابم" و بدون توجه به هیچ چیز دیگری, دقیقا همین کارراانجام داد !!!!!

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان فرشته
8 اسفند 89 20:05
سلام گلم خیلی قشنگ بود خیلی ممنون


خواهش میکنم... منتظر بقیه اش هم باشین
سودابه
14 آبان 90 22:37
واقعا قشنگ و البته درست بود.مامانا واقعا قطب و پایه خونه هستند . خدا همه اونا رو برای فرزندانشون حفظ کنه که خونه بی مادر دیگه خونه نیست.
ثمين بانوثمين بانو
2 خرداد 97 14:13
محبت
ثمين بانوثمين بانو
2 خرداد 97 14:13
بوس