شروع بکار وبلاگ ثمینشروع بکار وبلاگ ثمین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

ژورنال دنیای نفیــــــــــس

مهر مادري...

1390/8/6 22:43
نویسنده : ثمین
437 بازدید
اشتراک گذاری

برنده جايزه داوران چهاردهمين جشنواره بين المللي کارتون و انيميشن سئول - کره 2010


مهر مادري... برنده جايزه داوران چهاردهمين جشنواره بين المللي کارتون و انيميشن سئول - کره 2010

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان شیما وحدیث
25 اسفند 89 9:04
خیلی وب جالبی دارین .فقط حیف بعضی عکسا نمیان .
نفیس
25 اسفند 89 16:40
بهار عاشق بود و زمين معشوق .عشق بي تابي مي آورد و بهار بي تاب بود.زمين اما آرام و سنگين و صبور. زمين هر روز رازي از عشق به بهار مي داد و مي گفت: اين راز را با هيچ کس درميان نگذار.نه با نسيم و نه با پرنده و نه با درخت.راز ها را که برملا کني ، بر باد مي رود و راز بر باد رفته ، رسوايي است. هر دانه رازي بود و هر جوانه رازي.هر قطره باران و هر دانه برف، رازي. و رازها بي قرار برملاشدن بودند و بهار بي قرار برملا کردن. زمين اما مي گفت: هيچ مگو، که خموشي رمز عاشقي است و عاشقي سينه اي فراخ مي خواهد.به فراخي عشق.زمين مي گفت: دم برنياور تا اين سنگ سياه الماس شود و اين خاک تلخ، شکوفه گيلاس. *** زمستان سرد، زمستان سوز، زمستان سنگين و سالخورده و سخت. و بهار در همه زمستان صبوري آموخت و صبر و سکوت. و چه روزها گذشت و چه هفته ها و چه ماه ها. چه ثانيه ها،سرد و چه ساعت ها، سخت.بي آنکه کسي از بهار بگويد و بي آنکه کسي از بهار بداند. رازها در دل بهار باليدند و بارور شدند و بالا آمدند، و بهار چنان پر شد و چنان لبريز که پوستش ترک برداشت و قلبش هزار پاره شد. زمين مي گفت: رازهاي کوچک و عاشقي هاي ناچيز را ارزش آن نيست که افشا شود.راز بايد عظيم باشد و عاشقي مهيب . و پرده از عاشقي آن زماني بايد برداشت که جهان حيرت کند. و بهار پرده از عاشقي برداشت، آن هنگام که رازش عظيم گشت و عشقش مهيب. و جهان حيرت کرد.
مامان غزل
27 اسفند 89 9:55
وبتون عالیه ولی بعضی عکسا باز نشد!!!!!!!!!!!


درستش کردم!
ثمين بانوثمين بانو
2 خرداد 97 14:05
بوس