فرهنگ ، آداب و رسوم و اعتقادات در تولد نوزاد
به دنیا آوردن بچه و زایش در بیشتر ادیان و فرهنگها، بخصوص در جوامع سنتی، از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است كه بیشك مراسم و اعتقادات گستردهای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و حتی پس از آن را در پی دارد و در هر منطقهای از ایران كه پای میگذاریم به مراسم و آداب و رسوم متنوعی در خصوص این دوران گذار برمیخوریم كه همگی در مطالعات فرهنگ عامه حائز اهمیت هستند.
در ادامه مطلب وجه تسمیه سیسمونی, لوله اندازون, مراسم قرآن اندازون/ لول اندازون, مراسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان. (جالبه بخونید حتما)
سیسمونی, (یا سیسمانی) عبارت است از رخت و لباس و لوازم خواب و حمام نوزاد اول. در فرهنگ ایرانی رسم بر آنست که برای نوزاد اول وسایل مورد نیاز، توسط خانواده عروس تهیه و به خانه عروس و داماد میفرستند.
سیسمونی را بعد از ماه ششم و معمولاً در ماههای طاق (فرد) حاملگی و اغلب در ماه هفتم میفرستادند. روز ارسال سیسمونی معمولاً خانواده داماد برای نهار به خانه پدر عروس دعوت میشدهاند. در گذشته سیسمونی از این موارد تشکیل میشدهاست:
یک تا هفت قباچه (در سایزهای گوناگون برای نوزاد توخشتی (تازه متولد شده) تا کودک سه یا چهار ساله. کلاه کوچک به تعداد لباسها از جنس ترمه یا مخمل آستردار برای زمستان و از جنس اطلس برای تابستان. همچنین لچک سفید و کمرچین و سینه بند پنبه ای از جنس ململ یا ابریشم (به تعداد لباسها، کهنه از جنس چیت، مشمع، تشکچه، بالشتک پر قو یا پشم شتر، قنداق، گوشواره و النگو برای دختر و کارد چوبی با غلاف مخمل برای پسر، یک عدد ننو (گهواره تابستانی) و یک گهواره چوبی، رختخواب بچه گانه، پستانی (وسیلهای پارچه ای که در آن نبات میگذاشتند و کار پستانکهای پلاستیکی امروزی را میکردهاست)، آرد برنج، زعفران و هل، عروسک پنبهای (برای دختر) و اسب چوبی، تیله و مهره برای پسر به همراه انواع طلسمات!
لوله اندازون, در ماه چهارم یا پنجم حاملگی از طرف خانواده عروس مراسمی به نام لوله اندازون برگزار میشود. در این مراسم بیشتر اقوام هستند برای برگزاری این مراسم عقیده دارند که باید روز دوشنبه یا جمعه را برگزید زیرا برای لوله اندازون، در این دو روز ساعت خوب است و شگون دارد.
مادر زن لوله کوچکی که از طلا یا فولاد است و یا لوله طلایی که تو خالی است روی ظرف پر از نقلی گذاشته و دستمال نقره دوز و یا پولک دوزی شده و یا توری نازک و خوش رنگی را روی آن میاندازند و برای عروس میفرستند. بعد تمام میهمانان پذیرایی میشوند.
مراسم قرآن اندازون/ لول اندازون, ميان شيرازي ها علاوه بر ويارانه و سيسموني برون كه در بيشتر نقاط ايران مرسوم ميباشد، رسمي وجود دارد كه ميگويند در بسياري از مناطق و شهرهاي استان فارس با كمي تفاوت، امروزه نيز همچنان برگزار ميشود. هر مادري كه منتظر به دنيا آمدن فرزندي است، با اين رسم آشنايي دارند و از آن به قرآن اندازون يا لول اندازون ياد ميكند و معمولا در 4یا5 ماهگي بارداري، يعني زماني كه جنين وجود خود را با تكان خوردن در شكم مادر اعلام ميكند، (به قول شيرازي ها وقتي جنين لول ميندازه) برگزار ميشود. بدين شكل كه خانواده مادر با تهيه گردن آويزي مخصوص از جنس طلا و مزين به نام خدا، آيه وان يكاد و ديگر آيات خاص قرآني (به منظور دفع چشم زخم و محافظت از مادر و فرزند) و هدايايي همچون چادررنگي، لباس (ترجيحا سبزرنگ)، ميوه، شيريني و به همراهي عده اي از دوستان و آشنايان به خانه زن باردار مي روند. اين هدايا با تزيين خاصي همراه است. بدين شكل كه گردنبند را در سبدي پر از بادام و شيريني قرار ميدهند كه پس از آويختن گردنبند بر گردن مادر، بادام و شيريني ها را در ميان ميهمانان پخش ميكند و عده اي نيز به تبرك، آن را به خانه مي برند يا مقداري از آن را به نيت بچه دار شدن، به زني كه بچه دار نميشود، ميدهند.
گردن آويز طي مراسم ختم انعام، دعا و آرزوي سلامت براي مادر و نوزاد، به گردن مادر آويزان ميشود و وي در تمامي مدت بارداري، زايمان و حتي تا مدت ها پس از زايمان نيز آن را به همراه دارد و اين گردن آويز در ميان اين مردم ، همواره مقدس و حافظ مادر و نوزاد تلقي ميشود و بودن آن در گردن هر زني نشان از باردار بودن اوست.
نكته ديگر اين كه ، قرآن ترجيحا توسط فردي مذهبي يا بزرگ فاميل كه داراي خصايص حسنه باشد، بر گردن مادر آويخته ميشود. آنان معتقدند اگر فرد صبوري اين كار را انجام دهد، كودك نيز اين خصلت حسنه را خواهد داشت؛ البته اين اعتقاد در مورد كسي كه براي اولين بار نوزاد را در گهواره مي گذارد نيز صدق ميكند.
وجه تسميه اين رسم به نام لول اندازون از آن جهت است كه در زمان هاي گذشته گردن آويزي كه براي اين كار استفاده ميشده، به شكل لوله اي استوانه اي بوده، اما در حال حاضر شكل هاي ديگر اين گردن آويز نيز مرسوم است و برخي از اينها به شكل كعبه ، كتاب قرآن، يا صندوقچه اي به شكل قاب قرآن است كه در آن نوشته اي از آيات قرآن قرار ميدهند.
مراسم یدی گئجه (هفت شب) آذربایجانیان, از جمله مراسمی كه در هفتمین شب تولد نوزاد در میان آذربایجانیان اجرا میشود، مراسم یدی گئجه است؛ البته این رسم نیز مانند بسیاری از رسمهای دیگر، بیشتر متعلق به گذشته است و امروزه اگر هم برگزار شود كاملا به شكل نمادین خواهد بود. در خصوص این شب و مراسمی كه در آن برگزار میشود، دلایل و اعتقاداتی وجود دارد. از جمله اینكه كودك 6 روز پرمخاطره اول زندگی را به سلامت پشت سر گذاشته و برخی دیگر نیز بر این اعتقادند كه چون تنها ماندن زائو و نوزاد در این شب خطرناك است، در كنارشان میمانند و آنها را یاری میدهند تا , این شب را به دور از خطرهای خاص، به شادی و خوشی سپری كنند. علاوه بر آن، به نظر میرسد خوشیمنی و تقدس عدد 7 نیز در خصوص انتخاب این روز برای برگزاری این مراسم، بیتاثیر نیست.
یدی گئجه , در گذشته، اینگونه شروع میشد كه نزدیك غروب، دور تا دور رختخواب مادر و نوزاد را با ریسمانی سیاهرنگ كه از موی بز تهیه میشد، حصار میكشیدند. این كار و همچنین قرار دادن كاسه مسی، , چاقو و ارسین كه از همان روز اول بالای سر مادر قرار میدادند، به این دلیل بود كه اعتقاد داشتند اگر چنین كنند، مادر و فرزند از شر و تاثیرات سوء جن كه معروفترین آن، جن آل است و در اصطلاح محلی به آن , آل آروادی میگویند، در امان میمانند و آن طناب حصاری میشود تا جنها، ناراحتیها و بیماریها نتوانند به مادر و فرزند نزدیك شوند. معمولا در كنار كاسه مسی و چاقو، تكه نانی نیز به یمن بركت و روزی نوزاد، قرار میدادند.
كار بعدی، شستشوی نوزاد و پوشاندن لباس تمیز و نو بر تناش بود؛ , البته باید گفت معمولا در این روز نوزاد را غسل مولود نمیدادند، زیرا اعتقاد داشتند اگر كودك بدون غسل بماند، هیچ آسیب و بیماریای به او نمیرسد و اگر كسی احتمالا همراه خود، دعا یا پارچه زردرنگ داشته باشد اثر سوء خود را نسبت به نوزاد از دست میدهد و كودك مریض نمیشود. , نوزاد را در چهلمین روز , تولد، غسل مولود میدادند و معمولا ناخنهایش را نیز در این روز میچیدند و رسم بر این , بود كه دایی بچه , با گذاشتن سكهای در كف دست نوزاد، ناخنهای او را میگرفت.
به دنبال این كار، به ابروان و چشمان نوزاد سرمه میكشیدند و 7 سنجاق بر لباس او میزدند. این كارها را معمولا ماما (قابله نوزاد) انجام میداد كه در زبان محلی به او ماماننه میگفتند. این شخص از احترام و جایگاه بالایی میان خانوادهها برخوردار بود؛ چرا كه به مادر كمك میكرد نوزاد خود را به دنیا بیاورد و به دلیل تجربهای كه در این زمینه داشت، كارهای نوزاد را در روزهای اولیه انجام میداد و مراقبت مادر و نوزاد را 10 روز به عهده میگرفت. مثلا 3 روز، در 3 وعده، غذایی مقوی از كره و شكر تهیه میكرد و به نوزاد میداد , و غذای مخصوص كاچی برای مادر می پخت و تا روز دهم نیز به صورت تماموقت كنار نوزاد و مادر میماند. معمولا بعد از 10 روز كار وی تمام میشد و طبق رسم , علاوه بر دستمزد، صابون، خلعت و كلهقند نیز به وی هدیه میدادند. در مورد صابون، مردم اعتقاد داشتند اگر صاحب نوزاد به ماماننه صابون ندهد، در روز قیامت با دستانی خونین در مقابل صاحب نوزاد ظاهر میشود.
احترام ماماننه در گذشته به قدری بوده كه اختیار پیشنهاد و حتی گاهی انتخاب نام نوزاد را داشت.
در , این رسم، اقوام نزدیك برای شام دعوت میشدند و پس از شام، زنها كنار مادر و نوزاد میماندند و مردها به اتاق دیگری میرفتند، چراكه این مراسم، مراسمی زنانه بوده و مردها در آن شركت چندانی نداشتند.
برای مراسم پس از شام، همسایگان و اقوام دیگر، به منظور تبریك گفتن و شركت در جشن به خانه آنها میآمدند. هركس در آن روز خوراكیای با خود به همراه میآورد و هدیه اصلی را روز دهم كه مصادف با حمام بردن، غسل دادن مادر و گاهی نامگذاری نوزاد بوده، , میدادند.
در این شب، معمولا از غروب به بعد، نوزاد را روی زمین نمیگذاشتند و او را در آغوش داشتند. هریك از افراد حاضر در مجلس و بخصوص ماماننه , كودك را در آغوش میگرفتند، روی او را میبوسیدند و برایش آرزوی سلامت و خوشبختی میكردند.
در این مراسم، خوراكیهایی كه مهمانان با خود میآوردند به همراه تنقلاتی كه صاحبخانه، خود تهیه میكرد با هم مخلوط كرده و همراه شیرینی، میوه و چای از میهمانان پذیرایی میكردند. (این تنقلات معمولا عبارت بودند از گندم، بزرك و نخود بوداده، كشمش و توت و...)
آخر شب، مراسم به پایان میرسید و میهمانان به خانهشان بازمیگشتند و فقط مادربزرگها و ماماننه شب را با مادر و نوزادش سپری میكردند و بدین شكل هفتمین شب تولد نوزاد با همراهی دوستان و اقوام، به خوشی سپری میشد.