شروع بکار وبلاگ ثمینشروع بکار وبلاگ ثمین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

ژورنال دنیای نفیــــــــــس

تولد ماشینی رادین جان

1391/7/20 11:27
نویسنده : ثمین
1,383 بازدید
اشتراک گذاری

همه ی تزینات تولدتماشینیت رو  خودم انجام دادم و همه ی ریسه هارو خودم درست کردم

رو این ریسه ها هم عکس هات رو زده بودم از اولین لحظه ی تولد تا چند ساعت قبل از مراسم تولدت

در و رودی

راهرویی که از در ورودی منتهی به خونه هست

میز میوه ها که گوجه سبز هاش رو نزاشته بودیم چون هنوز به دستمون نرسیده بودند اخه به بابایی جون گفته بودیم اومدنی از سرد رود برامون گوجه سبز بگیرهع چون گوجه های اونجا خیلی خوشمزه میشه و بعد این که بابایی اومد اونهارو هم گذاشتیم روی میوه ها

این هم تنقلات که اسنک و پاپ کورن که خودم درستشون کرده بودم

میز  بشقاب،قاشق وچنگال و لیوانها،پسمل نانازم هر چه قد دنبال دستماو لیوان با عکس ماشین گشتم پیدا نکردم باورت میشه که دو روزم رو به این کار اختصاص دادم ولی خوب شانس ما بود که هر جا می رفتم می گفتند دیگه لیوان و دستمال کارتونی نمی یاد جالب اینجاست که طرح بن تن و باربی داشتند ولی طرح مک کوئینی هیچ جا نبود

میز شام،ناناز من شام تو خونه ی خودمون سرو شد و مراسم تو خونه ی بابا احد اینها بود چون تعداد مهمونمون زیاد بود نخواستم شام و مراسم هردو یه جا باشه و به قولی همه چی mp3 وار بشه

میز شام که شامل زرشک پلو با مرغ،دلمه،پیراشکی گوشتی،سالاد ذرت و تن،سبزی ،ماست ساده و ماست اسفناج بود

میز دسرها،دسر هامون هم شامل کرم اناناس،بستنی پلمبیر سه رنگ،خاگینه پفکی که به شکل پاپییون درشون اورده بودم و تو سوفله خوری ها گذاشته بودم و ژله میوه هم داشتیم که چون تو طبقه پایین یخچال بود و روش هم وسایل گذاشته بودیم ندیدم و کلا فراموش کردم بزارم رو میز و بعد این که مهمونها رفتند بالا تا به بقیه مراسم بپردازند دیدم و فرداش با  مهمون هامون که مونده بودند خونمون خوردیم

کنار دسرها هم اسم خوشگلت رو نوشته بودم

کیک تبلک شازده کوچولوی من

طرح کیکت رو خودم دادم و برای این که درست همون طوری که تو ذهنم هستش در بیاد به چند تا قنادی سر زدیم و قبول نمی کردند که عکست رو روش بزنند حتی قنادی محل خودمون که از شیرینی فروشیهای مشهوره و تو شهر های دیگه هم شعبه دار گفت که نمیشه عکست رو روش زد ولی اقای تبریزی که از اشنا هامون هست و تو قنادی مشهور کار میکنه جایی رو بهمون معرفی کرد که من قبلا کیک ها اون عمو قناد رو خورده بودم و خیلی خوشمزه بودند و وقتی رفتیم اونجا و من گفتم که چی تو ذهنم دارم و عکس کیک رو بهش نشون دادم قبول کرد و موقع تحویل هم دیدیم که واقعا کارش تعریفی بود و علاوه بر ظاهر کیکت که خیلی خوشگل بود مزه کیکت هم   عالی بود

من و بابا و پرنس رادین،من و بابایی چون تم تولدت ماشین بود با رنگ قرمز و مشکی  ما هم لباس هامون رو هم رنگ تم تولدت کرده بودیم


بعد این عکس ها رفتی تا لالا کنی و به مراسم کیک برون و کادو نرسیدی قربونت برم که حسابی خسته بودی و شبش ساعت دو خوابیده بود ی و صبح هم از ساعت شش بیدار بودی و بابایی میگفت که رادین میگه امروز کلی کار داریم و مرد خونه نباید بخوابه و باید بیدار بشم و به مامانم کمک کنم

عکسهات ،که از روزی که برای اولین بار چشمهای نازت رو روی دنیا باز کردی و دادنت بغل مامانی جون تا چند لحظه قبل از مراسم تولدت که cdشون کرده بودم و از ابتدا تا انتهای مراسم داشت از tvپخش میشد و مهمونهامون با دیدن عکسهات شاهد قد کشیدن،بزرگ شدن و تغیراتت تو این یک ساله بودند

پرنس رادین خوشتیپ همراه بابا احد

پیشی ملوس من بغل دایی هادی که استخون تو دستش نشون دهنده ی اینه که شام خورده و از دست پخت مامانش خیلی خوشش اومده

نمایی از هدیه هات که بعدا عکسهای کاملشون رو برات می زارم،بین هدیه هات هدایای نقدی و سکه هم بود دست همه درد نکنه که به یادت بودند هر چند که ما راضی به زحمتشون نبودیم و حظورشون تو مهمونی برامون بهترین هدیه بود

یادبودها که با عکس های شما مزین شده بودند و موقع خدا حافظی به مهمون هامون دادیم

اگه دو ،سه تا از عکسها تکراریه به بزرگی خودتون ببخشید اخه سیستممون قاط زده و وقتی یه عکسی اپلود میشه و میاد تو پست نمی تونیم حذفش کنیم

اینم از آدرسشون: radin90.niniweblog.com

دستتون درد نکنه عالی بود!

پسندها (2)

نظرات (2)

ثمين بانوثمين بانو
19 خرداد 97 9:53
تشویق
ثمين بانوثمين بانو
19 خرداد 97 9:53
بوس